تقدیم به تو
من و برگه های نت!تار میزنم...
خسته میشوم رهایش میکنم
نسیم خنک شب
ماه سلام میکند به اوتعظیم میکنم
من و شب باز هم شب
ونتهای روی کاغذ
که بیصدا آواز میخوانند
من و پنجره بزرگ اطاقم که آغوشش را بر من گشوده
با مهربانی ماه و ستارهها و نسیم را تقدیمم میکند
هیچ موجودی مهربانتر از پنجره نیست
او هم حرف میزند
من و تنهایی
من و یاد تو
شکوفه های خاطرات
حس آرامش حرفهایت
من و شب
شبهای تکرار بی پایان یادت
تقدیم به تو...